یکی از ویژگیهای تأملبرانگیز تصوف آن است که در طول تاریخ همواره مورد انتقاد «صوفیان و ضد صوفیان» بوده است. در این میان برخی شخصیتهای صوفیه بیش از سایران مورد انتقاد قرار گرفتهاند. شیخ محمدعثمان سراجالدین، آخرینِ مشایخ نقشبندی هورامان، از جملۀ شخصیتهایی است که به دلیل دایرۀ ارتباطات، قدرت، ثروت، نفوذ و در عین حال جمع نسبی دنیا و تصوف، مورد توجه و انتقاد طیف گوناگونی از مخالفان و موافقان طریقت قرار داشت.
به دلیل نزدیکی به یکی از مراکز اصلی و عمدۀ حضور او در کردستان و ارتباط با تنی چند از مریدانش، تاکنون تعداد زیادی از تصاویر او را دیدهام و زمانی کلکسیون بزرگی از آنها را در اختیار داشتم. با این حال، این تصویر نادر او را پیش از این ندیده بودم و اکنون به شکل عجیبی به دلم نشسته است! در آن مهابت میبینم و شیخوخیت و سلامت!
پینوشت ١: «صوفیان و ضد صوفیان» اثری از الیزابت سریه است که به وسیلۀ دکتر مجدالدین کیوانی ترجمه شده است.
پینوشت ٢: شیخوخیت در عربی معنا و خاستگاه تاریخی متفاوتی دارد و با معنای قدیسمآبانۀ آن در ذهنیت صوفیانه متفاوت است.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت