از جمله مشکلات پژوهش در ایران، عدم امکان دسترسی به همۀ اسناد دوره‌های پیشین به دلیل طبقه‌بندی بودن آنان به لحاظ امنیتی است. این مسأله باعث کاهش کیفیت پژوهش بر اساس میزان استناد به منابع معتبر می‌شود.

با این حال برخی از اسناد ساواک در اختیار پژوهشگران قرار گرفته‌اند. از جملۀ این موارد می‌توان به سند محرمانه‌ای اشاره کرد که دربارۀ برگزاری مجلس ترحیم به مناسبت درگذشت آیةالله بروجردی در کردستان است.

در این سند از شیخ محمدعثمان سراج‌الدین نقشبندی به عنوان «پناهندۀ عراقی مقیم ایران» نام برده شده است. دلالت ضمنی این عبارت آن است که مرحوم شیخ محمدعثمان نقشبندی، دست‌کم به عنوان یک پناهنده، در حمایت حاکمیت وقت قرار داشته است.

اطلاعات بیشتر و متن بازنویسی‌شدۀ سند در: این‌جا

این سند که صورت‌جلسه‌ای نگاشته‌شده به تاریخ ١٣٤٠/١١/١٩ در استانداری کردستان است، به تعیین تکلیف وضعیت پناهندگان عراقی در نقاط مرزی استان، به دلیل پاره‌ای مشکلات و ظاهراً عدم حمایت محلی‌ها از آنان، می‌پردازد.

در این سند، مشخصاً از سه نفر نام برده شده است: «سه نفر از پناهندگان سرشناس استان کردستان، آقایان شیخ عثمان نقشبندی، شیخ محمد بهاءالدین حسامی و شیخ جلال حفیدزاده، که علاوه بر این‌که دارای املاک و ابواب جمعی در خاک عراق می‌باشند، جنبۀ ارشاد و شیخوخیت داشته، تعداد زیادی مرید در ایران، عراق و سوریه دارند. نام‌بردگان به استثنای شیخ عثمان که در قطعه زمین شخصی در آبادی دورود ساکن می‌باشد، سایر پناهندگان منطقه که از طرفداران و وابستگان سه نفر فوق‌الذکر می‌باشند، در قراء نوار مرزی مریوان و اورامان اسکان داده شده‌اند».

این سند به خوبی جایگاه روستای دورود در سروآباد را به عنوان یکی از مراکز ارشادی نقشبندیان هورامان در نزد حاکمان پهلوی نشان می‌دهد.

اطلاعات بیشتر و متن بازنویسی‌شدۀ سند در: این‌جا

نکته‌ای که در متن سند صورت‌جلسۀ استانداری کردستان جلب نظر می‌کند، توجه خاص مسئولان وقت به نقشبندیان، به ویژه شیخ محمدعثمان سراج‌الدین نقشبندی است. مطابق متن سند، آنان او را پناهنده‌ای عراقیْ «دارای املاک و ابواب جمعی در عراق»، شخصیتی با ابعادِ «ارشاد و شیخوخیت» و کسی که «تعداد زیادی مرید در ایران، عراق و سوریه» دارد، معرفی کرده‌اند. از فحوای سند چنان برمی‌آید که مسئولان در سه سال منتهی به تاریخ نگارش صورت‌جلسه، به او و شیخ محمد بهاءالدین حسامی و شیخ جلال حفیدزاده «مستمری معینه» پرداخت کرده‌اند. آنان هم‌چنین به این مسأله اذعان کرده‌اند که او در ملک شخصی خود در روستای دورود ـ که یکی از مراکز مهم فعالیت نقشبندیان معاصر هورامان به شمار می‌رود ـ اسکان داشته و از این جهت هزینه‌ای بر حاکمیت تحمیل نکرده است.

در مجموع با توجه به این دو سند، به خوبی روشن می‌شود که شیخ محمدعثمان سراج‌الدین نقشبندی، به عنوان پناهنده‌ای ایرانی الاصلِ آمده از عراق، مورد حمایت پهلویان قرار گرفته و این مسأله به صراحت در اسناد ساواک منعکس شده است. دلیل این حمایت‌ها از او در فحوای اسناد نیز منعکس شده است؛ یکی آن‌که وی شخصیتی متنفذ، تأثیرگذار و دارای مرید و منسوبانی چند در کشورهای همسایه بوده و در نتیجه حاکمیت از این طریق می‌توانسته به نوعی بر گروه‌های حامی او در کشورهای هم‌جوار تأثیر بگذارد، و دیگری آن‌که این پناهندگی در راستای سیاست‌های کلی حاکمیت برای پناهندگی دادن به مبارزان و مخالفان کشور همسایۀ خصم، یعنی عراق صورت گرفته است.

این دو سند نوعاً بیان‌گر نگرش مسئولان وقت ایرانی به یکی از شاخص‌ترین پناهندگان خود است و اطلاعاتی از چگونگی تعامل با او و همکاری‌هایی که میان آنان صورت گرفته است، نمی‌دهند. برای روشن شدن ابعاد دیگری از این مسأله، مشخصاً اسناد دیگری مورد نیاز هستند که دسترسی به آن‌ها، احتمالاً مستلزم پاره‌ای ارتباطات و جست‌وجوهایی است که در شرایط فعلی، دست‌کم به دلیل عدم اقامت در تهران، هنوز برای نگارنده فراهم نشده است.