نخستین رویارویی عملی من با نسخ خطی و میراث ادبی گذشتگانِ کردستان، در فرآیند جست‌وجوی آثار سید عبدالله بلبَری (1280ـ1356 ه.ق)، عالم، عارف و شاعر نقشبندی هورامان روی داد؛ زمانی که هم‌چون جوانی پرشور و علاقه‌مند، به تازگی در مسیرِ پژوهش میدانی و تاریخی گام نهاده و با شوقی سرشار به دنبال گرد آوردن و راست کردن روایت‌های بومیِ مربوط به زندگانی سید عبدالله بلبری به عنوان جد سوم مادری‌ام بودم.

آن وقت‌ها دانشجوی کارشناسی بودم و در دانشگاه صنعت نفت مهندسی برق می‌خواندم. در حقیقت نه در امر تصحیح متون سررشته‌ای داشتم و نه با اهل آن نشسته بودم. شخصاً و از روی علاقه‌مندی و هیجان، کار را شروع کردم و نهایتاً توانستم از مجموعۀ تحقیقات آن وقتم، کتاب «از دیار عرفان؛ زندگی، اندیشه و آثار سید عبدالله بلبری» (تهران: احسان، چ1، 1397) را در 375 صفحه منتشر کنم که در سومین جشنوارۀ ملی کتاب سال فرهنگی دانشجویان سراسر کشور، به عنوان اثر برگزیده شناخته شد و برای پژوهش و نگارش آن، دیپلم افتخار دریافت کردم.

در کنار جمع‌آوری و انتشار زندگی‌نامۀ سید عبدالله بلبری، یکی از اولین تلاش‌هایم برای انتشار آثار متنوع او، بازنویسی نسخۀ خطی رسالۀ «نفیسة الالفاظ» بود. به خاطر دارم که چند نسخۀ به‌جای‌مانده از او را از یکی از نوادگانش برای یک روز به امانت گرفتم تا از آن‌ها دست‌کم یک کپی تهیه کنم. از میان آن مجموعه، کپی این رساله را با خود به اهواز بردم و در خوابگاه به بازنویسی آن مشغول شدم. وقتی یکی از هم‌اتاقی‌هایم [1] از موضوع نسخۀ خطی آگاه شد، چند برگ از آن‌ها را گرفت تا در امر بازنویسی به من کمک کند و به این شکل و با روندی مشخصاً غیرحرفه‌ای، وارد مسیری شدم که نهایتاً مرا به مطالعات دانشگاهی در تاریخ و تمدن رساند [2].

به گمانم در همان ایام بود که تک‌بیتی از سید عبدالله را در تحقیقاتم شنیده، اما در معنی آن مانده بودم. کمی بیشتر از دو هفته نیز به بررسی، تأمل و تحقیق دربارۀ آن تک‌بیت پرداختم که نتیجۀ آن فصلی از کتاب «از دیار عرفان» شد. بعدها متوجه شدم آن تک‌بیت در اصل در اثر سترگ عرفانی سید عبدالله بلبری به نام «راحة الارواح السعید فی توحید الله المجید» آمده و او خود مفهوم آن را از شیخ محمود شبستری گرفته و مضمون و وزن آن به گونه‌هایی چند در آثار برخی عارفان و شاعران آمده است.

با وجود آن‌که این رساله را در آن سال‌ها بازنویسی کردم، اما پس از آن موفق به انتشار آن نشدم. مدتی بر آن بودم تا قِسمی از آثار سید عبدالله بلبری و از جمله «نفیسة الالفاظ» را در چهارچوب یک مجموعه به چاپ برسانم. با این حال و بنا به دلایلی چند، چنان هم نکردم و در نهایت تصمیم گرفتم عجالتاً این رساله را تقریباً به همان شکلی که در دورۀ کارشناسی‌ام بازنوشته‌ام، جداگانه منتشر کنم. بنابراین آن‌چه می‌بینید، در حقیقت نتیجۀ شور و تلاش نزدیک به ده سال پیش است [3].


معرفی کوتاه کتاب نفیسة الالفاظ

نظر به اهمیت رویدادهای دورۀ حیات حضرت موسی (ع) در قرآن و نیز مجموعۀ روایت‌هایی که عمدتاً از طریق برخی صحابۀ آشنا با باورهای تاریخی یهودیت و نیز مسیحیت ـ که از آن‌ها با عنوان اسرائیلیات یاد می‌شود ـ در منابع حدیثی مسلمانان ثبت شده‌اند، حکایت‌های متنوع زندگی و فعالیت‌های او در آثار مختلف دانشمندان دوره‌های مختلف تاریخ اسلامی رخنه کرده است.
از آن میان، به دلیل علاقه‌مندی بیشتر صوفیان به کاربرد داستان‌های تاریخی و کارکرد آموزندگیِ نقل وقایع عبرت‌انگیز در آثار و مجالس و منابع خود، جوانبی چند از زندگانی این پیامبر الهی در چهارچوب حکایت‌های گوناگون، و با رنگ و لعاب عرفان و خداشناسی، در طیف گسترده‌ای از منابع آنان بازتاب یافته است.
از آن جمله، رسالۀ پیشِ رو به وسیلۀ سید عبدالله بلبری (1280ـ1356 ه.ق)، عالم، شاعر و عارف نقشبندیِ هورامان در کردستان، به گزارشی کوتاه با نثری خواندنی از مناجات و گفت‌وگوی زیبای حضرت موسی (ع) با خدا در کوه طور و چگونگی وفات ایشان می‌پردازد. «نفیسة الالفاظ» در اصل از یک اثر عربی به فارسی برگردانده شده و متن چاپ‌شدۀ حاضر، از روی یک نسخۀ خطی با کتابتِ خود مؤلف، بازنویسی شده است.


ابهام در اصل متن عربی رساله

تلاش من برای یافتن اصل اثری که سید عبدالله آن را از عربی به فارسی برگردانده، تاکنون نتیجه‌بخش نبوده است. با توجه به اهمیتی که تاریخ زندگی حضرت موسی (ع) در قرآن و متعاقب آن در میراث اسلامی دارد و نیز روایت‌هایی که از طریق پاره‌ای صحابۀ آشنا با میراث یهودیت و نیز مسیحیت به نام اسرائیلیات ثبت شده‌اند، حکایات متنوع زندگی و فعالیت‌های او در میان آثار مختلف عالمان مسلمان رخنه کرده است و بنابراین تعداد آثاری که شامل روایت‌های مربوط به حضرت موسی (ع) باشند، در مجموع زیاد است و جست‌وجو در میان آنان کمی زمان‌بر به نظر می‌رسد.

از آن میان، به دلیل علاقه‌مندی خاص صوفیان به داستان‌های تاریخی، حکایات گوناگونِ زندگی او با مراتب بیشتری در منابع آنان بازتاب یافته است. نمود این مسأله را از جمله می‌توان در آثار شاعران برجسته‌ای چون مولوی به خوبی سراغ گرفت. نظر به این مسأله و با توجه به آن‌که سید عبدالله بلبری نام اثری که آن را از عربی به فارسی برگردانده، ذکر نکرده است، متأسفانه تاکنون نتوانسته‌ام اصل منبع سید عبدالله در این کار را بیابم [4]. اگر چه خود او از کارش با عنوان «تألیفِ ترجمه» نام می‌برد و احتمالاً بر نقل مضمونی و کلی از منبع دلالت می‌کند و نشان از دخل و تصرف او به هنگام ترجمه است، و این طبیعتاً یافتن اثر اصلی را به مراتب دشوارتر می‌کند.


چرایی اقدام سید عبدالله به ترجمۀ این اثر

سید عبدالله در ابتدای رساله به این پرسش پاسخ داده است: «چون به نظر تدقیق و فکر تحقیق در مناجات حضرت کلیم الله تعالی، موسی، علیه الصلوة و التسلیم، نمودم، دیدم که مطابق سنن حضرت سید المرسلین است، صلی الله تعالی علیه و علی سائر الانبیاء و المرسلین. خواستم که آن را از عربی به فارسی ترجمه نمایم. ظاهر چون جامع احکام و نافع کلام است. امیدوارم که ناظر آن را نفع دینی بخشاند و از عذاب اخروی به عمل به او برهاند. شاید حق تعالی او را وسیلۀ قربت فقیر و عفو مغفرت حضرت غفور گرداند».

در کنار این مسأله، باید به دو نکتۀ دیگر توجه داشت. نخست آن‌که ادبیات صوفیان به صورت کلی مشحون از داستان‌ها، حکایات و روایت‌های تاریخی است و به گمانم دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم در میان مسلمانان، آنان بیشترین توجه را به پارادایم داستان کرده‌اند. کارکرد اصلی داستان برای آنان نیز، تربیتی بوده است. مشایخ در وعظ خانقاهی خود، به نقلِ زندگی و داستان‌هایی بعضاً شگفت از سرگذشت بزرگان تصوف، عارفان و پیامبران می‌پرداختند و در نتیجۀ آن، پیروان می‌توانستند به سادگی از گذشتگان الگو و سبک زندگی آنان را در پیش بگیرند. روایت‌های مربوط به زندگی حضرت موسی (ع) هم در میان آنان بسیار محبوب بوده است. سید عبدالله بلبری نیز هم‌چون یکی از اهل قلم صوفیان در هورامان، از این سنت پیشینیان خود استفاده کرده است.

نکتۀ دوم به سیر علمی سید عبدالله بلبری بازمی‌گردد. او در ابتدای بازگشت به ناحیۀ هورامان در کردستان، آثار علمی‌تر، ژرف‌تر و بزرگ‌تری فراهم آورده است و به نظر می‌رسد اشتیاق خاصی برای اثرگذاری علمی بر منطقه داشته است. با این حال، هر چه به اواخر عمر خود نزدیک‌تر شده، آثار کوتاه‌تر و ساده‌تری نوشته است.

شاید یکی از این دلایل، شناخت بیشتر او از جامعۀ مخاطبان عوامش در روستاهای هورامان بوده و به این ترتیب خواسته است تا آثار کاربردی‌تری برای آنان تدارک ببیند. اگر در سال‌های آغازین حضورش در هورامان به عنوان عالمی تازه‌کار و خلیفۀ شیخ عمر ضیاءالدین نقشبندی (1255ـ1318 ه.ق)، کتاب «راحة الارواح السعید فی توحید الله المجید» را در دو جلد و مجموعاً 815 صفحه در موضوعات پیچیدۀ عرفان نظری ـ که عمدتاً به مفاهیم فلسفی گره خورده‌اند ـ نوشته، این رساله را در سال 1345 ه.ق (11 سال پیش از وفاتش) ترجمه کرده است [5].


دربارۀ نسخۀ خطی نفیسة الالفاظ

نسخۀ خطی این رساله هم‌اکنون در نزد بازماندگان نویسنده در شهر مریوان نگه‌داری می‌شود. اگر چه به هنگام انجام تحقیقات اولیه و بازنویسی رساله، تنها کپی آن را در اختیار داشتم، اما بعداً و پس از اطمینان و اعتماد ورثه به پژوهشگر، توانستم از آن فایل اسکن تهیه کنم. در حال حاضر اسکن این رساله و چند اثر دیگر سید عبدالله بلبری در آن مجموعه و برخی آثار دیگر او در نزد پژوهشگر وجود دارند و امید می‌رود بتوان به مرور آن‌ها را با همکاری دوستان محقق و چاپ‌هایی مناسب به علاقه‌مندان سید عبدالله تقدیم کرد. برای آشنایی خوانندگان محترم با سبک نسخه‌نویسی سید عبدالله، تصویر چند صفحۀ منتخب در پایان رساله آورده می‌شود. لازم به ذکر است که کاتب این نسخۀ خطی خود سید عبدالله بلبری است و از این حیث، اهمیتی خاص دارد. توضیح آن‌که شماره‌گذاری عددی صورت‌گرفته بر روی نسخه در گوشه‌های راست و چپ صفحات رساله، افزودۀ بازماندگان سید عبدالله بلبری است. او به سیاق آن دوره، از شیوۀ رکابه استفاده می‌کرده است؛ به این ترتیب که در پایان صفحۀ سمت راست، واژۀ اول صفحۀ بعدی نیز نوشته می‌شد.


پاورقی‌ها:

[1]. ایشان مهندس مهران محمدی، از دوستان خوبم است که هم‌اکنون به عنوان مهندس نفت در این صنعت فعالیت می‌کند.

[2]. در حال حاضر در دانشگاه تهران، دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی هستم.

[3]. در مقدمه‌ای که آن وقت برای این اثر در نظر گرفته بودم، تاریخ 15 اسفند 1392 را ثبت کرده‌ام.

[4]. در سال 1956 کتابی به نام «المناجاة الکبری لسیدنا موسی علیه الصلاة و السلام فی الاحکام و الوصایا و المواعظ» از جانب فردی به نام عبدالله الکفیف در انتشارات مصطفی البابی الحلبی در قاهرۀ مصر چاپ شده است که متأسفانه به رغم تلاشی چند به آن دست نیافتم تا محتوای آن را با این رساله مقایسه کنم. اگر چه تاریخ چاپ کتاب نزدیک به 20 سال پس از وفات سید عبدالله بلبری است، اما گمان من بر آن است که نسخۀ خطی آن پیشتر به دست سید عبدالله رسیده و در نتیجه منبع اصلی او برای ترجمه در این رساله باشد. از طرفی، تنها به فایل یک نسخۀ خطی به نام «مناجاة موسی» از کتابخانه‌ای عمومی در دوحۀ قطر دسترسی پیدا کردم که اگر چه روایت‌های آن هم مانند این رساله از کعب الاحبار نقل شده‌اند، اما آشکارا تفاوت دارند.

[5]. برای آشنایی بیشتر با سید عبدالله بلبری و مجموعۀ آثارش، لطفاً به کتاب «از دیار عرفان» مراجعه کنید.

[6]. این بخش تماماً از مقدمه‌ای که در سال 1392 در دورۀ کارشناسی‌ام بر این رساله نوشته‌ام، نقل شده است.


برای دریافت صفحات نخست رساله، لطفاً بر روی این لینک کلیک کنید.