در سالهای اخیر، به دلیل گسترش اثرگذاری شبکههای اجتماعی و سیاستگذاریهای ترویج ـ و نه توسعۀ اصولیِ ـ گردشگری، تصویر هورامان در ذهن مردم به سرعت تغییر کرده است. در گذشته و در عمدۀ منابع تاریخی، از مردم هورامان با مشخههایی چون اهل غیرت، شجاع، دینمدار و مستقل یاد شده است که به دلیل جغرافیای سنگلاخی و کوهستانی آن، فرهنگ و آداب و رسوم و دین و عرفان خود را به تمامی حفظ کردهاند. با این حال، آنچه هماکنون به صورت متناوب در شبکههای اجتماعی دیده و نمایانده میشود، شناسانده شدن هورامان به عنوان ناحیهای با رویدادهای متعددِ بعضاً جدید و عمدتاً با سویۀ شناختیِ اولیۀ شادی ـ پایکوبی است. امری که نابهسامانی در مدیریت و رواج آنها، به شکل جدی مورد انتقاد دغدغهمندان و پژوهشگران تاریخ و فرهنگ هورامان قرار گرفته است.
مسألهای که در این میان پراهمیت به نظر میرسد، تغییر ماهیت رویدادهای تاریخی در کنار سربرآوردن رویدادهای جدید بر اثر حضور گردشگران و محور قرار گرفتن آنان است. به عنوان مثال، کۆمسای رویدادی با دو سویۀ آیینی ـ عرفانی و اجتماعی در پیوند با شخصیت پیرشالیار است که هماکنون متأثر از استقبال گردشگران، سازوکار برپایی و شناساندن آن عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفته است.
میدانیم که در این روز به عنوان نیمۀ بهار ـ و نه لزوماً ۱۵ اردیبهشت ـ مردم هورامان تخت با دو هدف در کنار مزار پیرشالیار گرد هم جمع میشدهاند. نخست بر اساس باورهای مذهبیاشان در اعتقاد به جایگاه مقدس پیرشالیار، بر پایۀ یک روایتِ شفاهی دربارۀ مریدی از او به نام درویش گومار ـ که به دیدن پیرشالیار رفته و به عنوان هدیه، برگِ مِو تازۀ بهاری را با خود برده و در پاسخ به درخواست دریافت تبرک از پیرشالیار و مطابق راهنمایی او، از سنگ کنار چلهخانهاش کنده و برده است ـ آنان نیز هر سال و در آن تاریخ، متبرکاً از سنگ مورد نظر برداشتهاند و پیرامون آن، اعتقاداتی خاص داشتهاند و غذای دلمه پخته و خوردهاند.
دیگر آنکه، برای مدیریت امور زیستی جامعۀ روستاییاشان بر پایۀ سبک زندگی ههواروهزی ـ ییلاقنشینی، راهبران محلی خود را از میان علاقهمندان و در چهارچوب یک سازوکار سنتی، برگزیدهاند. در سایر نواحی هورامان، این رسم در محلی به نام «مهره» برگزار میشده است و انتخابشدگان «ژیرلاو مهرێ» نام میگرفتهاند؛ اما در هورامان تخت این ضرورت اجتماعی، با آیین مذهبی ترکیب شده و در کنار مزار پیرشالیار برپا شده است.
ترکیب دو روند اجتماعی و آیینی ـ عرفانی در رویداد کۆمسای، آشکارا دیدگاه متفاوت مردم هورامان تخت را دربارۀ ضرورت درهمتنیدگی ساختارهای اجتماعی با باورهای دینی و در بافتار زندگی سنتی و روستایی نشان میدهد. مسألهای که به تدریج رنگ باخته و به نظر میرسد صورت دیگری به خود گرفته باشد.
نخست آنکه، بیش از یک سده است که به دلیل مواجهۀ جامعۀ هورامان با دورۀ مدرن و ازهمپاشیدگی کیان حاکمیت محلی سلاطین هورامان، فرآیند انتخاب کردن «ژیرلاو مهرێ»، کارکرد و ماهیت خود را در عمل از دست داده و دیگر برگزار نمیشود. با این حال، مردم باورمند هورامان، سویۀ آیینی ـ عرفانی رویداد کۆمسای را به صورت محلی ادامه میدادند و در آن، صوفیان به ذکر و تهلیله و متأخراً دراویش نیز به سماع میپرداختند و از این حیث، در یک سدۀ گذشته تا یکی دو دهۀ پیش، کۆمسای بیشتر رنگوبوی دینی ـ اعتقادی به خود گرفته بود.
با این حال، پس از آنکه برخی فعالان فرهنگی هورامان بر سویۀ اجتماعی آن در پیوند با تاریخ پیش از اسلام تأکید بیشتری کردند و بعداً نیز، با ترویج بیرویۀ گردشگری و اثرگذاری شبکههای اجتماعی، به تدریج وجهۀ آیینی ـ عرفانی آن از تصویر این رویداد زدوده شد و کۆمسای در سیمایی اغراقآمیز و با حذف چهرۀ پیرشالیار، به نماد یک انتخابات دموکراتیک تبدیل و شناسانده شد. امری که در نتیجۀ آن، محلی بودن رویداد به کناری نهاده شده و در عمل، دغدغۀ دستاندرکاران را به چگونگی مدیریت برگزاری رویداد در نبود زیرساختها برای رفاه حال گردشگران، همچون دیگریِ فرد بومی هورامی و مهمانِ مردم هورامان، و بازتاب مناسب آن در شبکههای اجتماعی ـ حتی به دور از ماهیت اصیل آن ـ تبدیل کرده است.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت