اگر چه به دلیل مجموعهای از پیشامدها و تغییر نگرشها اکنون در دورۀ پیلهبه سر میبرم و در نتیجه بنا ندارم چندان به پیرامون بپردازم، اما به نظرم آمد مجدداً دربارۀ ناآرامیهای اخیر یادداشتی اجمالی منتشر کرده و دو نکتۀ جامعهشناختی را که اخیراً به ذهنم رسیدهاند، با دنبالکنندگان نسیمُگرامبه اشتراک بگذارم.
اعتراضات: از اغتشاش تا انقلاب
حقیقت آن است که در دورهای سرنوشتساز به سر میبریم. جامعه عمیقاً در حال پوستاندازی است و تغییراتی که معمولاً در جدال سنت و مدرنیته و طی سالها و بلکه دههها روی میدادند، به سرعت در حال شکلگیری و فراتر از آن، اثرگذاری هستند. اعتراضاتی که در یک سمتِ طیف از جانب حاکمیت به نوعی نادیده گرفته و از آنها با عنوان اغتشاشات نام برده میشود و در سمتِ دیگر طیف، انقلاب یا دستکم خیزش سراسری علیه نظام نام گرفتهاند.
فارغ از عنوان اعتراضات و دیدگاههایی که تاکنون عمدتاً از جانب اهالی دانشگاه ارایه شدهاند، به نظرم میتوان با رویکردی دیگر نیز به آنها نگریست و به دریافتهایی متفاوت رسید. آنچه ذهن مرا درگیر کرده، کنش کردها در این اعتراضات و ملاحظۀ نوع دینداری آنان است. سخن آخر را اگر در ابتدا بیان کنم، باید بگویم کردها در این زمینه بیش از دیگران هزینه دادهاند و در این مسیر نوعی دینداری مترقیتر از خود نشان دادهاند. شاید این دو نکته تماماً سادهسازی مسأله باشند، اما چه بسا بتوان با مقایسۀ هر چند کوتاهِ فعالیت کردها و بلوچها ـ که در نزدیک به دو ماه گذشته کنش فراوانتری داشتهاند ـ بیشتر آنها را بررسی کرد.
مطالعۀ موردی: چهلمِ جمعۀ خونین زاهدان
به جای تحلیل عمدهای از رویدادهای دورۀ اعتراضات، میتوان فراخوان اخیر برای گرامیداشت یاد و خاطر کشتهشدگان جمعۀ خونین زاهدان ـ اصطلاحی که به مولوی عبدالحمید منتسب است ـ را به عنوان نمونه مطالعه کرد. مطابق خبرها روز چهارشنبه، ١٨ آبان، به عنوان چهلم این رویداد ناگوار اعلام شد و مانند برخی فراخوانهای پیشین ظاهراً از شهروندان خواسته شد دست به اعتصاب بزنند. آنچه در عمل مشاهده شد، کنش قابل توجه کردها در سنندج و انفعال بلوچها در زاهدان بود. مشخص است که این مسأله احتمالاً دلایل متعددی دارد و نمیتوان آن را تنها به یک علت خاص محدود کرد. با این حال، آنچه به ذهن من میرسد، بر سبک کنش کردها و دینداری آنان دلالتی آشکار دارد.
کنش کُردها در اعتراضات
آیا این موضوع که فراخوانی برای کشتهشدگان زاهدان در عین سکوت بلوچها با اعتصاب کاسبان و اعتراض شهروندان کُرد در سنندج مواجه میشود، جالب توجه نیست؟ اگر این موضوع را در کنار حجم فعالیتها و کنشهای پیشینی کُردها در دورۀ اعتراضات قرار دهیم، به خوبی متوجه میشویم که کُردها بسیار بیشتر از دیگر طیفها در حال هزینه دادن هستند. پرسش این است که به راستی دلیل این مسأله چیست؟ در کنار دلایل تاریخی و زمینههای شکلگیری وضعیت کنونی کردها، آیا این مسأله به نوعی به ویژگی قومشناختی کردها بازنمیگردد؟ به زبان خودمانی و به دور از تکلفات علمی اگر بگویم، شاید کُردها سادهتر و صافتر از دیگران هستند و به دور از پارهای محافظهکاریها، به آنچه باور دارند صادقانه عمل میکنند و در پی آن نیستند که خود بدون هیچ واکنشی، صبر کنند تا در نهایت از نتیجۀ هزینه دادن دیگران بهرهمند شوند. سویۀ دیگرِ این ویژگیِ سادگی و صداقت، آسان بودن تهییج روحیات آنان با قید سلحشوری و جنگاوری است. به نظر میرسد کردها بسیار سریعتر از سایران از طریق اشارۀ دیگران به شجاعت، در عمل اقدام میکنند.
شاید این بیان من دربارۀ ما کردها چندان صحیح نباشد و هیچ به مذاق دوستان و پژوهگشران خوش نیاید. اما آنچه من در زندگیِ زیستهام و در پی مقایسۀ ویژگیهای قوم خود با دیگران به آن دست یافتهام، همانی است که از مطالعۀ تاریخ دربارۀ کنش کردها به دست میآید.
دینورزی مترقی کُردها
با این حال، این نکته تنها سویهای از مسأله است و بعد دیگر آن، به نظر مترقی بودن دینورزی کردهاست. پیشتر در مطالعات میدانیام و سفر به مناطق سنینشین ایران و مقایسۀ آداب و فرهنگ آنان، به این دریافت رسیده بودم و مسألۀ فراخوان اخیر، تنها نمودی دیگر از آن است. با آنکه کردها ـ طبیعتاً کردهای سنیِ شافعی مذهب ـ در فرهنگ عزاداری خود متأثر از عنصر دین نسبت به برگزاری چهلم اقدام نمیکنند، اما در جریان ناآرامیهای اخیر و در گسترۀ سبک دینورزیاشان، از عامل آیین چهلم برای تداوم اعتراضات خود استفاده کردهاند. امری که به تعبیر من ـ و احتمالاً در نقطۀ تقابل نگاه دینداران سنتی ـ نوعی از ترقی در شیوۀ دینمداری است. خصلتی که در دینداری بلوچهای حنفی مذهب ـ که هم سادهتر به نظر میآید و هم از ویژگی عشیرهای بلوچها در ارجنهی به عالم دینی همچون بزرگ قبیله و در نتیجه پیروی پردامنهترِ پیروان از او بیشتر اثر پذیرفته است ـ به این روش دیده نمیشود.
شما دربارۀ این دو نکته چه دیدگاهی دارید؟!
منبع تصویر: گیاڕهنگ
یادداشت مرتبط: اعتراضات ایران | یک تأمل
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت