می‌فرمودند که چون شبلی را ارادت این طریق پیدا شد و پدر وی در آن فرصت حاکم واسط بود، بر دست محمدِ خیر ـ که از مشایخ وقت بود ـ انابت آورد و توبه کرد. محمدِ خیر وی را پیش جنید فرستاد. صاحب کشف المحجوب گفته است که این فرستادن، نه از آن جهت بود که وی از تربیت شبلی عاجز بود، لیکن ادب جنید نگاه داشت و شبلی نیز از خویشان جنید بود. جنید وی را هفت سال کسب فرمود و گفت وجه آن را به ردِّ مظالم که در ایام حکومت از تو صادر شده است، باز می‌دِه. بعد از آن، هفت سال دیگر وی را به خدمت خَلاجا و طهارت‌خانه باز داشت تا کلوخ استنجا و آب طهارت اصحاب مهیا ساخت. بعد از چهارده سال، وی را طریقه گفت و به ریاضت امر فرمود.

منبع: کاشفی، علی بن حسین واعظ، رشحات عین الحیات، به کوشش علی‌اصغر معینیان، تهران: نوریانی، ۱۳۵۶.

پی‌نوشت ١: امر به کار در سرویس بهداشتی، در مراحل تربیتی افراد شاخص تصوف به تناوب دیده می‌شود؛ چنان‌که مولانا خالد شهرزوری نیز در سفر به هند، چند ماه امور آب و خَلای خانقاه شیخ عبدالله دهلوی را انجام می‌داد و در آن به زحمت بسیار می‌افتاد.

پی‌نوشت ٢: «کسب فرمودن» به معنی توصیه به کسب‌وکار هم‌چون یک مرحلۀ تربیتی صوفیان، جالب می‌نماید. اگر منظور جنید صرفاً باز پس دادن پول در چهارچوب ردِّ مظالم می‌بود، طبیعتاً می‌توانست شبلی را به تأمین هزینه از محل سرمایه‌های خود دستور دهد؛ هر چند که ما نمی‌دانیم او از این حیث چقدر توانمند بوده است.