نیمههای شب است و من هنوز بیدارم. در حالتی که در کنار شومینه دراز کشیدهام، به آرامی بر صفحۀ گوشیْ حروف میچینم. به تازگی از پاسخ دادن به نقدها و اعتراضات یک گروه تلگرامی فارغ شده، و اندکی خسته و چندی نیز متأثرم.
علاقه به خدمت به هورامان
مدتی است یک گروه تلگرامی را ایجاد کرده و به همراهی دوستانی چند، مدیریت میکنم. دوست داشتم پیش از آنکه احتمالاً مهاجرت کنم و در عمل راه غربت را در پیش بگیرم، آخرین گامهایم را برداشته و به هورامان خدمتی بکنم. به این منظور و با هدف احیای یک حرکت علمی و فرهنگی که در ابتدای دورۀ دانشجویی، آن را در یکی از روستاهای هورامان بنیانگذاری کرده بودم، و نیز برای اثربخشتر کردن آن، عدۀ قابل توجهی از دانشجویان و طلاب آن روستا را در گروه تلگرامی گرد آوردم و در آن بارها از اعضا خواستم تا نظرها و پیشنهادهای خود را مطرح کنند و در نهایت، چهارچوبی کلی اعلام کرده و نام حرکت را به منظور ایجاد تحول در رویکرد، تغییر دادم.
حسادت در جامعه
در این مدت، بغض و عداوتها و حسادتهای عدهای را دیدم که هیچ تصور نمیکردم چنان شود، و دوستان و اقوامی در مقابل من قرار گرفتند که تاکنون کوچکترین رنجشی برای آنها نداشتهام. ذات کسانی دیگر نیز بر من آشکار شد که قبلاً سعی کرده بودم دربارۀ آنان قضاوت نکنم. در مجموع با انواعی از واکنشها مواجه شدم که از جنس همراهی نبودند و متأسفانه سویهای کارشکنانه داشتند.
این مسأله از دو جهت مرا متأثر کرد. نخست آنکه مگر کسی چون من، چه کاری کرده است که عدهای فعالیتهای داوطلبانهام را هیچ برنمیتابند و خود نیز قدم در راه نمیگذارند، و دوم آنکه، به راستی چقدر مدیریت جامعۀ انسانی و اصلاح حال آنها سخت و طاقتفرساست!
جایگاه اصلاحگران اجتماعی در تاریخ
اکنون به تاریخ نگاهی دیگر یافتهام. حال دیگر نقش برجستۀ اصلاحگران بزرگ اجتماعی در طول تاریخ، برای من آشکارتر شده است. برایم روشنتر شده است که بعضی نقدهای دانشگاهیان به تاریخنویسیهای گذشتگان، با بهانۀ تاریخهای مضافِ اجتماعی و فرهنگی و از این قبیل موارد، چه بیپایه و دون از درک تاریخی است. به سیره علاقهای دیگر پیدا کردهام تا دریابم پیامبر اسلام، این اصلاحگر بزرگ تاریخ، چگونه در مقابل مانعهای جامعه ایستادگی کرد، با منافقان مدینه چه کرد، آیین مشرکان را با چه شیوهای دگرگون کرد، یهودیان را چگونه در امارت مدینه رام کرد و نهایتاً، آن میراث خود را با چه رویکردی برای آیندگان بر جای گذاشت؟
عجیب است. گاهی برخی رویدادهای تلخ زندگی در مواجهه با مردمان، روزنهای جدید از اندیشهورزیها و علاقهمندیها ایجاد میکند. گاه نیز ما را به سکوت بیشتر و ماتم و مات شدنهایی بیپایان میکشاند!
امیدوارم اگر در زندگیاتان چالشهایی پیش آمد، پیامد آن از نوع اول باشد: دریچهای باز شود به زیباییها ...
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت