شاعران کُرد عمدتاً با ادبیات همسایگان خود آشنا و معمولاً تحت تأثیر آن بودهاند. برخی از آنان به زبانهای فارسی، عربی و ترکی شعر سرودهاند و در پارهای موارد، در زبان بیگانه از شاعران همسایه مهارت بیشتری از خود نشان دادهاند. این موضوع را میتوان به صورت موردی و در حالت مقایسهای بررسی و ارزیابی کرد و نقش آن را در غنای ادب کردی و تنوع آفاق فکری شاعران بازشناخت.
در خلال بررسی نظریۀ حقیقت محمدی به عنوان یکی از مفاهیم فلسفی در منظومۀ فکری صوفیان، متوجه شدم تنی چند از شاعران فارس یا فارسیگوی در آثار منظوم خود به این نظریه پرداخته یا به آن اشاره کردهاند. سید عبدالله بڵبهری (درگذشتۀ ١٣٥٦ ه.ق)، شاعر و عالم و عارف گمنام و متأخر کرد در هورامان نیز در پراهمیتترین اثر خود به نام راحة الارواح السعید فی توحید الله المجید، متأثر از شیخ محمود شبستری به این مفهوم پرداخته و به خوبی توانسته است آن را با تمام پیچیدگیها و ظرافتهایش تنها در یک بیت جامع و مانع بیان کند.
بر اساس این نظریه و نیز حدیثی قدسی، آفرینش گیتی به خاطر جایگاه پیامبر اسلام (ص) در نزد خدا بوده و به همین دلیل، خلقت هستی در عمل به وجود پیامبر گره خورده است. از طرفیْ برخی از فیلسوفان و صوفیان، مراتب خلقت را در چهل جایگاه تعریف کردهاند. بر پایۀ این نظریه، جایگاه اول و آخرِ این مراتب در وجود پیامبر به یکدیگر میرسند و در واقع بر همدیگر منطبق هستند. بنابراین در چهارچوب این نگرش فلسفی ـ صوفیانه، سهگانۀ آفرینش و مراتب آن و پیامبر، در پیوند با یکدیگر قرار دارند.
این پیوند در شعر شاعران آشنا به حقیقت محمدی جلوه یافته است. از آن جمله، بیدل دهلوی و اوحدی مراغهای، هر کدام در یک بیت به آن اشاره کردهاند؛
بیدل: پیش ز ایجاد به امید ظهور احمد/ داشت نور احدم در کنف حلقۀ میم
اوحدی مراغهای در جام جم: میم احمد چو از میان برخاست/ به یقین خود احد بماند راست
سایر شاعران به یک بیت اکتفا نکرده و آن را در چند بیت بیان کردهاند. شیخ محمود شبستری در گلشن راز چنین گفته است: احد در میم احمد گشت ظاهر/ در این دور اول آمد عین آخر ـ ز احمد تا احد یک میم فرق است/ جهانی اندر آن یک میم غرق است
شاه نعمتالله ولی نیز حقیقت محمدی را از نظر دور نداشته و در یکی از غزلهایش، چنین سروده است: از احد احمد آشکارا شد/ هم به احمد احد هویدا شد ـ در شهادت احد کمر بربست/ میم احمد ز غیب پیدا شد
عطار از جمله شاعرانی است که بسیار به این نظریه معتقد بوده و آن را در چندین اثر خود بیان کرده است. از آن جمله در خسرونامه چنین آورده است: میان آن دو حضرت دو کمان بود/ ز احمد تا احد میمی میان بود ـ چو در میمی که میگویی دو میمَست/ بهر یک میم یک عالم مقیمَست ـ چو این عالم در آن عالم نهان شد/ دو میم آمد یکی، وحدت عیان شد ـ چو آن میم دگر برخاست از پیش/ احد ماند و فنا شد احمد از خویش
او در مصیبتنامه نیز این مفهوم را به سادگی بیان کرده و نقش حرف میم در اسم محمد را برجسته کرده است: هشت جنت جرعهای از جام او/ هر دو عالم از دو میم نام او ـ نیست عالم را مگر یک میم قسم/ پس محمد را دو میم آمد ز اسم ـ لاجرم یک عالم از یک میم اوست/ وان دو عالم ز دیگر میم اوست
علاوه بر اشارۀ دیگر عطار به این مفهوم در وصلتنامه، در هیلاجنامه نیز که به او نسبت داده میشود، حقیقت محمدی ذکر شده است: چو نور ذات آمد در صفاتش/ حقیقت کشف شد اسرار ذاتش ـ چو میم احمد آنجا محو آمد/ احد شد در میانه اسم احمد ـ حجاب صورت آنجا محو مانده/ حقیقت مصطفی ز آن صحو مانده
در نهایت تکبیتی که سید عبدالله در آن از این نظریه سخن گفته، چنین است: چو احمد جدا شد ز نور احد/ ز میمش جهان شد نهان چون عدد
میدانید که حرف میم در حساب ابجد معادل عدد چهل است که در ابیات شاعران، به مراتبِ چهلگانۀ خلقت اشاره دارد. از طرفی، از آنجا که در حرف میم حلقه وجود دارد، نوعاً انطباق اول و آخرِ این مراتب در شکل آن نهفته است؛ چرا که از هر کجای دایره و حلقه حرکتی آغاز شود، مجدداً میتوان به آن بازگشت و این همان رسیدن اول و آخر به یکدیگر و به بیان عارفان، همسانی عقل کل در مرتبۀ اول با انسان کامل در مرتبۀ چهلم است.
با مقایسۀ ابیات با یکدیگر و ملاحظۀ پارهای جزئیات ظریف نظریه، به نظر میرسد تکبیت سید عبدالله نسبت به تلاش دیگر شاعران برای بیان حقیقت محمدی، در عین فشردگی و کوتاهیْ ماهرانهتر و غنیتر است.
پینوشت: قبلاً نفوذ زبان فارسی در میان پیروان نقشبندیۀ کردستان، احتمالاً به دلیل پایبندی آنان بر میراث مشایخ فارسینویس، طرح مسأله شد. اکنون باید در نگاهی کلانتر، تصوف را عامل برجسته در نفوذ این زبان در میان کردها تعریف کرد. فراتر از آن نیز، به نظر میرسد سهم تصوف در اشاعۀ این زبان در منطقه، بیش از هر عامل دیگری باشد.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت