ژیوارنامه چهارمین کتاب از من است که در دورۀ دانشجوییام به چاپ میرسد. اثری که با پیشنهاد خودم و به نوعی با سفارش نشر احسان نوشته و اکنون در مهر 1401 روانۀ بازار شده است.
به نظرم آمد به جای معرفی ژیوارنامه در یک یادداشت جداگانه، مقدمۀ کتاب را ـ که چگونگی پژوهش و نوشتن آن را به خوبی روایت میکند ـ در اینجا بازنشر کنم:
ژیوارنامه | روستاپژوهیِ هورامان
مقدمۀ آثار پژوهشی دانشگاهی معمولاً به طرح کلی تحقیقْ شامل بیان مسأله، پرسشها، فرضیهها، روش تحقیق و رویکردها، ضرورتها و از این قبیل موارد، آن هم با زبانی رسمی اختصاص مییابد. در این مقدمه تنها آن دسته از موارد بیان شدهاند که به خوانندگان و علاقهمندان به تاریخ هورامان این ذهنیت را میدهد که با چه نوع اثری مواجهاند و آن اثر در چه شرایط و به منظور برآورده کردن چه هدف یا اهدافی تدوین شده است و بنابراین مشخصاً در پی آن است تا با بیانی خودمانی و بسیار کوتاه، سطح انتظارات و توقعات آنان را به جایگاه واقعی و خاستگاه شکلگیری اثر نزدیک کند.
داستان کوتاه ژیوارنامه
به عنوان یک دانشجوی علاقهمند به هورامان و تاریخپژوهی، از جمله دغدغههایی که همواره داشتم، یافتن حامی برای پژوهشهای دانشجوییام بود. در همین راستا، در تابستان 1398، طرحی پیشنهادی و کوتاه برای پژوهش دربارۀ روستای ژیوار نوشته و به مدیریت محترم نشر احسان تقدیم کردم. جناب مامۆستا عبدالرحمن یعقوبی نیز، که پیشتر طرحی مشابه برای نگارش مجموعهای از آثار دربارۀ روستاهای هورامان در نظر داشتند و در این خصوص گامهایی نیز برداشته بودند، با رویی گشاده استقبال کردند و پیشنهاد را پذیرفتند.
پس از گذشت مدتی از توافق بر سر انجام پژوهش، در زندگی دانشجویی من رویدادی پیش آمد که در پی آن، ضمن تأثیرپذیری گسترده، ناگزیر مدتی پژوهشهای دانشگاهی و امور تحصیلی را به کناری نهادم و از آن جمله، کار ژیوارنامه را نیز در عمل و به کلی متوقف کردم.
به رغم وضعیت آشفتهای که در آن قرار داشتم، جناب مامۆستا یعقوبی همواره پیگیر به سرانجام رسیدن پژوهش بودند و از سر لطفی که داشتند، مکرراً بنده را به ادامۀ کار تشویق میکردند. از آنجا که ایشان علاقهای وافر به این کار و اصراری تمام بر به پایان رساندن آن داشتند، نهایتاً پذیرفتم تا با وجود مجموعۀ درگیریهای ذهنی و مشکلاتی که داشتم، مطابق آنچه ایشان صلاح میدانند، عمل شود. خواستۀ ایشان آن بود تا کتابی جمعوجور و اجمالی تألیف شود که شامل کلیاتی از روستاشناسی باشد، به قول خودشان چندان عمیق نشود، زودتر به چاپ برسد و در اختیار جوانان و علاقهمندان سایر روستاها قرار گیرد؛ به امید آنکه آنان نیز شوقی یافته، به فکر نگارش کتابی دربارۀ روستایشان بیفتند و به این ترتیب به مجموعۀ مورد نظر بپیوندند تا ضمن شکل گرفتن جریانی از تحقیقات بومی دربارۀ روستاهای هورامان، زمینۀ پژوهشهای دقیق و تفصیلی در آینده نیز فراهم شود.
هدف و نیت، مشخص و مطلوب بود و حقیقتاً مامۆستا یعقوبی نیز به قدری مشتاق به انجام این کار، ارایۀ خدمات فرهنگی به هورامان و ادای دین به زادگاهشان بودند که بنده نیز در عمل تسلیم خواست ایشان شدم و به رغم دیدگاهِ مشخصاً متفاوت، دغدغهها و درگیریهای دانشجویی متعددی که داشتم و نیز زمان بیشتری که طبیعتاً بسیار نیازمند بودم، مطابق میل ایشان عمل کردم و کتابچهای تقدیمشان کردم که البته نه آن است که باید.
ژیوارنامهنویسان
با وجود علاقهمندیهای مدیریت محترم نشر احسان به نگارش این اثر، فکر تدوین کتابچهای دربارۀ ژیوار، پیشتر در ذهن برخی جوانان روستا شکل گرفته بود. در آذر 1397 با گروهی از این علاقهمندان، از جمله دوستان عزیزمْ سید احسان اتابک، کارزان اداک، سلام احمدی و طالب اداک، دیداری شبانه داشتیم تا با یاری یکدیگر ژیوارنامه را بنویسیم. هر کدام از دوستان بخشی از کار را عهدهدار شدند و با توجه به رشتۀ تحصیلی و پارهای پژوهشهایم، حوزۀ تاریخ را نیز به بنده سپردند. اگر چه در ادامه دوست دیگر ژیواریامان، آقای انصار اداک ـ که به تاریخ باستان ژیوار و کتیبهشناسی نیز علاقهای بسیار دارد ـ به ما پیوست، اما به دلیل مشغلههای معمول زندگی افرادِ درگیر در این تصمیم، متأسفانه کار نگارش گروهی سر نگرفت و در همان حدود شوق نگارش یک کتاب و تصمیم آن باقی ماند.
علاوه بر این، میل به انجام تحقیقات دربارۀ ژیوار در میان برخی دیگر از علاقهمندان روستا، از قبل وجود داشت. آقای محمد فتحی، معلم و مدیر بازنشستۀ ژیواری نیز، از زمان خدمت خود در روستا، نگارش اثری دربارۀ ژیوار را آغاز کرده، اما هنوز به چاپ نرسانده است. بخش شجرهنامۀ این کتاب از آنجا که تا حدودی تفصیلی است و شامل عمدهای از نوادگان نسل اخیر نیز میشود، در مطالعۀ جمعیتشناختی ژیوار پراهمیت است.
دوست گرانقدر و سخنران خوشذوقم نیز، آقای مهندس سعد ادراکی، پروژۀ زندگینامهنویسی پدر ارجمند خود را ـ جناب مامۆستا حامد ادراکی، که در خدمت بیمنت به همروستاییانش کارنامۀ بسیار درخشانی دارد ـ آغاز کرده است. از آنجا که بخش نخست این زندگینامه شامل تاریخ درازدامنهای از جوانب مختلف روستا بر پایۀ کتاب تاریخ هورامان و مصاحبههای متعدد با ریشسفیدان و آگاهان روستا میشود، امیدوارم فرآیند نگارش و انتشار آن هر چه زودتر به پایان برسد تا ضمن آنکه همگان از دادهها و روایتهای جذاب کتاب بهره ببرند، با توزیع آن و رسیدنش به دست علاقهمندان، در عمل کاستیهای متعدد اثر پیش رو دربارۀ ژیوار پوشش داده شوند.
روش پژوهش و نگارش
از آنجا که پژوهیدن تاریخ روستایی از منطقۀ هورامان دستکم نیازمند مراجعاتی چند به روستا، مطالعات میدانی، مصاحبهها و ارزیابی صحت و سقم آنها در مقایسهاشان با دیگر قراین تاریخی، تصویربرداریها، مستندسازیها و بعضاً تجربۀ زیست روستایی در فصول باغبانی و دامداری آنان است و از طرفی، روندهای معمول دانشگاهی، مسئولیت رسالۀ دکتری، فرصت مطالعاتی، استارتاپ و برخی مشغلههای ذهنی و پژوهشی دیگر در میان بودند و به علاوه اثر باید در بازۀ زمانی کوتاهی تدوین میشد، ناگزیر از آن شدم تا به جای پرداخت و پردازشهای معمول آکادمیک ـ که معمولاً نیازمند برخی ریزبینیها و استناددهیهای دقیق و بعضاً طاقتفرسا و البته که زمانبر هستند ـ با در پیش گرفتن روند یادداشتنویسیهای گزارشگونه، امر پژوهش و نگارش ژیوارنامه را در چهارچوب جستارنویسی انجام دهم. جستار نیز با پژوهشِ کامل و مقالۀ علمی فرق دارد. جستار بنمایههایی از پژوهش دارد، اما همچون مقالۀ منتشرشده در مجلات علمیِ دارای نمایههای استنادی بین المللی، الزاماً دارای نتیجۀ دقیق و جمعبندی مطلوبِ آنچنانی نیست. جستار در واقع یادداشتی است که نوعی کنجکاوی و نقدپذیری و طلب نیز با خود دارد. نگارندۀ جستار با انتشار آن به نوعی دامنۀ کنجکاویهای خود را نشان میدهد، آن را در معرض دید خوانندگان و نقد آنان قرار میدهد و چون هنوز در حال کار بر روی موضوع است، از خوانندگان و منتقدانش میخواهد تا او را یاری دهند.
از این رو، من در این جستارها قصد ارایۀ متن قطعی ندارم و بسیار امیدوارم که دیگرانی در آیندهای نزدیک، این یادداشتها را تکمیل و البته که تصحیح کنند و من را نیز نوعاً به فیض برسانند. مشخصاً در این جستارها قصد علمیکاریِ محض هم ندارم؛ یعنی نمیخواهم اصراری تام بر ظواهر تحقیقات علمی داشته باشم. حقیقت آن است که برخی ظواهر پژوهش علمی، برای پارهای از کارها زایدهای بیش نیست، یا حداقل آنکه بسیار دستوپاگیر است. با این حال سعی کردهام تحلیل و روش علمی در تبیین رویدادهای تاریخی را نهتنها به کنار نگذارم، بلکه روی آنها تأکید بیشتری داشته باشم و با برقرار کردن پیوند بین دادههای خامی که به مرور به آنها میرسم، با آنچه از مجموع مطالعات دیگر به دست میآورم، به تاریخ ژیوار و هورامان نگاهی انتقادی داشته باشم.
از طرفی، از آنجا که به برخی دادههای معتبر دربارۀ روستا و جغرافیا و تاریخ معاصر و مردمشناسی آن نیاز داشتم و این کار معمولاً نیازمند مطالعات میدانی است و انجام این امر نیز در عمل برای به سرانجام رساندن این پژوهش در وقت محدود و اندکی که برای آن در نظر گرفته بودم، امکانپذیر نبود، ناگزیر علاوه بر مصاحبه با چند نفر معدود از آگاهان و سالمندان ژیواری در روستا، عمدتاً از گزارشها و روایتهای پدرم ـ مامۆستا سید علی حسینی ژیواری ـ استفاده کردم. پدرم زادۀ روستاست، بخشی از کودکیاش را در آنجا زیسته، دورهای هر چند کوتاه امور تبلیغی روستا را عهدهدار و همواره در پیوند با ژیوار بوده است و نیز به دلیل جایگاهی که در میان مردم منطقه و روستا دارد و سنوسالی که از او گذشته است، مرجعی معتبر و منبعی پرداده به حساب میآید.
از آنجا که در این جستارها به کرات اسامی بومی و اعلام محلی نام برده میشوند و در عین حال رسم الخط عربی در نگارش فارسی برای اشاره به این گونه اسامی بسیار نارساست، همۀ اعلام جغرافیایی هورامی را با رسم الخط کردی و با بهکارگیری حروفی که به خوبی نشاندهندۀ شکل تلفظ واژگان هستند، نوشتهام. اگر چه ممکن است در پیش گرفتن چنین روندی غیرمعمول و بلکه نادر هم باشد، با این حال ترجیح این پژوهشگر بر آن بود که خوانندگان با شکل آوایی اسامی خاص به درستی آشنا شوند و به این ترتیب، بخشی از فرهنگ جاری ژیوار و هورامان را به صورت زندهتری لمس کنند.
با توجه به زمینههای مطالعاتی و پژوهشیام، عموم این جستارها و حتی یادداشتهای جغرافیایی نیز، رویکردی تاریخی دارند. تاریخ نیز دانشی عموماً پرچالش و زیبا و کارا و بعضاً نیز بیقاعده و گاه سرگرمکننده است. در مجموع امیدوارم آنچه در این جستارها میآورم، حداقل اگر همچون دانشی از علوم انسانی چندان که باید و شایدْ دلکش نباشد، دستکم خوانندگان را سرگرم کند و به آنان حسوحال خوبی از خواندنشان بدهد.
سخن آخر در این باب آنکه، تلاش کردهام این جستارها را به هر نحوی که بوده، به یک مجموعۀ مرتبط نزدیک کنم و آنها را به صورت یک کتابچه دربیاورم. با توجه به خصلت پراکندهنگاری در جستارنویسیها، احتمالاً آن گونه که باید در این امر موفق نبودهام و این مسأله طبیعتاً ممکن است از روانی متن ژیوارنامه و در نتیجه از لذت خواندن یکپارچۀ آن، همچون یک اثر کتابی کامل، کاسته باشد. از این بابت از همولایتیهای هورامی، پژوهشگران و علاقهمندان به هورامان و دیگر خوانندگان عزیز درخواست دارم تا علاوه بر دیگر نواقص ژیوارنامه، بزرگوارانه از این کاستی نیز بگذرند و به لطف خود عذر تقصیر این دانشجوی تازهکار را پذیرا شوند و با منش والایشان او را در ادامۀ پژوهشهایش یاری دهند و راه راست و درستِ کار را به او بنمایانند.
منابع ژیوارشناسی و هورامانپژوهی
از آنجا که ژیوار روستایی در دل کوهستان کۆساڵان از رشتهکوه زاگرس در هورامان است، قاعدتاً مطالعۀ تاریخ و جغرافیای آن از رهگذر آشنایی با زیستبوم زاگرسنشینانِ کردستان و به ویژه شناخت تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم مردمان هورامان امکانپذیر است. به همین دلیل ژیوارشناسی در دل هورامانپژوهی قرار دارد و در نتیجه منابع آنها بهسان یکدیگر و بیشتر آنها نوعاً یکسان هستند. از آن جمله میتوان به گونههای مختلف منابع تاریخی که در این منطقه یافت میشوند، شامل سنگنگارهها و انواع آثار باستانی همچون سفالها، نسخ خطی و منابع مکتوب تاریخی، منابع ادبی و روایتهای بومی اشاره کرد.
به منظور بررسی تاریخ پیش از اسلام در این منطقه، میتوان به آثار باستانی قابل توجهی چون قلعۀ تاریخی سلێن، سنگنگارۀ تهنگیوهر، غار کاوششدۀ ڕوار، قلعۀ تاریخی و پراهمیت هورامان، تپۀ گازرخانی، آتشکدۀ ئاتهژگا، اسناد مشهور به قبالههای هورامان و از این قبیل موارد اشاره کرد. در این میان، قبالههای هورامان که در کوهستان کۆساڵان یافت شدهاند و نیز قلعۀ سلێن به دلیل نزدیکی به ژیوار، از اهمیت بیشتری برخوردارند. با این حال، از آنجا که هدف این کتابچه به صورت خاصْ بررسی و پردازش تاریخ قبل از اسلام ژیوار نبوده، جز بیانی کلی و اجمالی به آنها پرداخته نشده و این زمینه، مشخصاً برای بررسی و تتبع به وسیلۀ متخصصان و پژوهشگران علاقهمند در نظر گرفته شده است. امیدوارم در آینده شاهد فعالیت دوستان خوشذوق و علاقهمند به این حوزه در هورامان و شاهد انتشار پژوهشهای ارزشمند آنان باشیم.
ادبیات گورانی ـ هورامی، از جمله منابع مهم در هورامانپژوهی است. مجموعۀ متون دینی بازجایمانده از اهل حق که به این زبان هستند و شامل چندین کلام و دفتر میشوند، از جمله منابع شناخت افکار و عقاید این گروه در نواحی پاییندست هورامان به شمار میروند. متون حماسی و دیگر انواع منظومههای کهن نیز، مانند خسرو و شیرین خانای قبادی و آثار دیگری در این زمینه همچون هفت لشکر، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار و بیژن و منیژۀ کردی نیز، از منابع ادبی شناخت هورامان به حساب میآیند.
آثار ادبی و علمی شاعران و عالمان برجستۀ هورامان تخت نیز، از جمله آثار دیگر برای پژوهش دربارۀ هورامان به شمار میآیند. مهمترین این موارد در پیوند با روستای ژیوار، آثار ملا خضر ڕواری، صیدی و سید عبدالله بڵبهری هستند.
در کنار این آثار، منابعی کتابی نیز وجود دارند که میتوان دادههایی دربارۀ هورامان از آنها استخراج کرد. از آن جمله میتوان به انساب الاکراد ابوحنیفه دینوری اشاره کرد. شرفنامه، اثر فارسی و ارزشمند شرف خان بدلیسی در سدۀ یازدهم هجری نیز، از جمله آثاری است که گزارشهایی دربارۀ حاکمان روستای پاڵنگان در هورامان و نیز قلعۀ زهڵم به دست داده است. اثر بسیار ارزشمند نور الانوار در ذراری سید مختار، اثر سید عبدالصمد تواری در سدۀ یازدهم هجری، از جمله منابع بسیار معتبری است که به بیان نسب برخی خاندانهای سادات کردستان با تمرکز بر منطقۀ کهڵاتهرزان و هورامان میپردازد و در آن، اطلاعات ارزشمندی از برخی شخصیتهای هورامان به دست میدهد. در اثری تاریخی از ملا محمدشریف قاضی (متولد 1152 ه.ق) ـ از خاندان مردوخی هورامان ـ به نام زبدة التواریخ، برخی اطلاعات پراکنده دربارۀ هورامان و مناطق مهمی از آن، آمده است. آیةالله مردوخ کردستانی، اثری به نام تاریخ قدیم اورامان به او منسوب کرده است که تاکنون خبری از آن به دست نیامده است. در فصل چهارم کتاب سِیَر الاکراد در تاریخ و جغرافیای کردستان، اثر تاریخی عبدالقادر بن رستم بابانی، بخشی با عنوان «صفت کوه اورامان» آمده است. در سراسر کتاب تاریخ اردلان مستورۀ کردستانی نیز، گزارشهایی در پیوند با هورامان و رویدادهای سیاسی آن روایت شده است. با این حال، حدیقۀ ناصریه اثر علیاکبر وقایعنگار کردستانی، اثری است که توجه بیشتری به هورامان داشته، بخشهای مختلف آن، کوهها و رودهای آن را معرفی کرده و گزارشهای متنوعی از رویدادهای این ناحیه را در خود جای داده است. میرزا شکرالله سنندجی در کتاب تحفۀ ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان به ارایۀ گزارشهایی چند دربارۀ هورامان پرداخته است. منظومۀ هورامی جنگنامۀ اورامان و روس از میرزا شریف بێسارانی، به شرح واقعۀ دفاع هورامیها در برابر روسها در جنگ جهانی اول میپردازد و از این حیث، دادههای تاریخی ارزشمندی به دست میدهد.
از میان مآخذ و منابع متأخر نیز میتوان به آثاری چند که دادههایی هورامانشناختی دربردارند، اشاره کرد. از آن جمله میتوان کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، اثر رشید یاسمی را نام برد که اجمالاً به معرفی هورامان و بیان دیدگاههای خود دربارۀ پیرشالیار پرداخته است. کتاب آیةالله مردوخ با عنوان تاریخ کرد و کردستان، از جمله آثاری است که اطلاعات بسیاری دربارۀ هورامیها و هورامان در آن ذکر شده است. رسالۀ کردان گوران اثر گ. ب. آکوپف، یکی از کردشناسان ارمنی نیز، علاوه بر بررسیهای تاریخی و نژادی در خصوص گورانها و هورامیها، دربارۀ خصوصیات زبانشناسی تاریخی هم مطالبی گزارش کرده است. مراد اورنگ در کتاب خود با عنوان کردشناسی مشخصاً به بحث و بررسی دربارۀ پیرشالیار و تشریح ابیاتی چند پرداخته است. جلد دوم اثر بسیار ارزشمند یادی مهردان از استاد مامۆستا ملا عبدالکریم مدرس، به شرححال و بیان فعالیتها، خدمات و برخی نامهنگاریهای مشایخ نقشبندی هورامان میپردازد و اطلاعات بسیار ارزشمندی دربارۀ این خاندان به دست میدهد. اطلاعات شرححالشناختی برخی شخصیتهای تاریخی هورامان در تاریخ مشاهیر کرد از بابا مردوخ روحانی آمده است. صدیق صفیزادۀ بۆرەکهیی در کتاب تاریخ کرد و کردستان خود، از فرمانروایان هورامان گزارشهایی به دست داده است که گویا پیش از آن در اثر محمدعلی سلطانی دربارۀ کرمانشاهان آمدهاند. تاریخ سلاطین هورامان، اثر بسیار ارزشمند قاضی عبدالله شیداست که در نوع خود، مهمترین اثر برای هورامانپژوهی به شمار میرود.
از میان آثاری که به صورت اختصاصی به هورامان پرداختهاند نیز میتوان مێژووی ههورامان، اثر محمدامین هورامانی را ذکر کرد. کتاب پهیامی ههورامان از هادی رشید بهمنی نیز، کتابی است که به هورامان و تاریخ آن اختصاص دارد. پژوهشهای کردی دیگری نیز دربارۀ هورامان منتشر شدهاند که از آن جمله میتوان به ههورامان: لێکۆڵینهوەیهکی مێژوویی ـ کولتووریه از ایوب رستم، سهربۆردێکی ههورامان و سهردانێکی تهوێڵه از عبدالرزاق عبدالرحمن محمد، خانمهکهی بیاره و تهوێڵه از کوکب هورامانی و نهایتاً گهشتی بیاره از فاتح عبدالکریم اشاره کرد.
این موارد، مجموعهای از منابع هستند که هر کدام به نحوی اطلاعاتی دربارۀ هورامان به دست دادهاند. با این حال تاکنون اثر جداگانهای دربارۀ روستای ژیوار منتشر نشده و ظاهراً ژیوارنامه نخستین اثر در این زمینه خواهد بود. از این رو، عمدۀ منابع ژیوارشناسی بر اساس پژوهشهای تاریخ شفاهی، روایتسنجی، تحقیقات میدانی، بررسی اسناد و آثار بازجایمانده از قبیل قبالهنامهها و سنگ قبرها و نسخههای خطی و پزشکی سنتی خواهد بود.
علاوه بر پدرم و مدیریت محترم نشر احسان، باید از دوستانی چند که در تهیۀ دادههای این کتاب و مواردی دیگر من را یاری دادند، تشکر کنم. از آن جمله میتوان به آقای سیوان اداک اشاره کرد که پارهای مصاحبههای انجامیافتۀ خود با سالمندان و آگاهان ژیواری را بدون هیچ مزد و منتی در اختیار من گذاشت. آقای سید احسان اتابک برخی جاینامهای ژیوار را برای بنده یادداشت و ارسال کرد. دوست عزیزم، مهندس سعد ادراکی، پیشنهادهایی مطرح کرد. آقای ابوبکر اداک، ضمن همراهی با بنده در انجام مصاحبههایی چند در ژیوار، زحمت یک مصاحبه را عهدهدار شد. با عزیزان دیگری نیز مصاحبه شد که نام آنان در بخش منابع و مآخذ آمده و به این ترتیب از آنان صمیمانه تشکر میشود. نهایتاً ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که در نقل روایتها، نام راوی ذکر نشده و مجموعۀ دادههای بهدستآمده، بدون ارجاعدهیْ در متن کتاب گنجانده شدهاند.
خرید کتاب ژیوارنامه
علاقهمندان به مطالعۀ کتاب ژیوارنامه میتوانند با آقای مهندس ادراکی (به شمارۀ تماس 09932500165) در مجموعۀ نشر احسان تماس بگیرند یا در فروشگاه اینترنتی کتاب احسان نسبت به خرید آنلاین کتاب اقدام کنند.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت