کولبری، مهاجرت و توسعۀ گردشگری سه مسألۀ مهم و بعضاً بحرانی در هورامان امروز به شمار می‌آیند. در یادداشتی که قبلاً در بلاگ نسیمُگرام منتشر کرده‌ام، اجمالاً به مسألۀ مهاجرت پرداخته و آن را از دید آماری ـ اقتصادی مطالعه کرده‌ام. در این‌جا لازم می‌دانم توجه هورامان‌دوستان و فعالان عزیر را به آسیب‌شناسی‌هایی چند در زمینۀ توسعۀ گردشگری در هورامان جلب کنم.


آسیب ترویج گردشگری به هورامان

اجازه بدهید مسأله را صریح بیان کنم: ترویج گردشگری در هورامان به شکلی که امروزه جریان دارد و در حالتی که زیرساخت‌های مورد نیاز فراهم نشده‌اند، در عمل به ضرر هورامان و هورامی‌ها تمام می‌شود!

این طبیعی است که هر پدیده‌ای مزایا و معایبی داشته باشد. در عین حال همۀ ما به دستاوردهای اقتصادیِ گسترش گردشگری در منطقه‌ای که به دلیل ویژگی‌های جغرافیایی، در عمل امکان توسعۀ صنعتی در آن وجود ندارد، واقف هستیم. اما نکته‌ای که باید به آن دقت کنیم، ارزیابی مزایا و معایب و دقت در آسیب‌شناسی گردشگری در هورامان است.


مصادیق آسیب گردشگری به هورامان

گردشگری انواعی دارد و در وهلۀ نخست، نوعاً باید ظرفیت‌های هورامان را برای تعیین نوع گردشگری مطلوب آن بسنجیم. آن‌چه تاکنون بیشتر مورد توجه قرار گرفته، جاذبه‌های جغرافیایی و طبیعی هورامان برای گردشگری، از قبیل آب‌وهوای دل‌پذیر، منظر جغرافیایی جذاب و بافتار معماری منحصر به فرد است. اگر چه در امر توسعۀ گردشگریْ ویژگی‌های فرهنگی و زبانی و آداب و رسوم هورامی‌ها نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند، اما در عمل آن‌چه تاکنون روی داده، به سمت نابودی و یا دست‌کم، کم‌رنگ کردن آن‌ها پیش رفته است.

در میان انواع مصادیقی که در خصوص آسیب گردشگری به داشته‌های هورامان ـ در این‌جا هورامان تخت ـ می‌توان برشمرد، تنها به مورد مزار پیرشالیار بسنده می‌کنم و تعمیم آن را به یادداشت‌های تفصیلی دیگر وامی‌گذارم.


آسیب‌پذیری‌های میراث پیرشالیار از گردشگری

پیرشالیار به عنوان شناخته‌شده‌ترین شخصیت تاریخی هورامان، به نوعی نمود فرهنگ برجستۀ هورامان است و آن فرهنگ، به درستی تصوف و عرفان اسلامی است. فارغ از مباحث عمدتاً نادرستی که دربارۀ پیشااسلامی بودن شخصیت پیرشالیار مطرح می‌شود، آن‌چه برای مردم محلی آشکار است، تعلق خاطر هورامی‌ها به تصوف به شکل ریشه‌ای و رسوخ آن در اعماق فرهنگ آنان است. در چنین حالتی، مزار پیرشالیار نیز باید مظهری از این حقیقت و نمودی از وابستگی هورامان به تصوف باشد؛ امری که تا چند دهه پیش چنین بود، اما امروزه به دلیل ترویج بی‌برنامۀ حضور گردشگران در این مزار به شکل نادرست، در عمل نمادهای آیینی و صوفیانۀ آن رو به نابودی گذاشته‌اند.

مزار پیرشالیار در نزد هورامی‌ها، محلی مقدس به شمار می‌رفت، جایی که در آن مردم به معنای اسلامی آن به زیارت می‌رفتند، دعا می‌خواندند و درویشان در آن به ذکر و تهلیله می‌پرداختند و صوفیان به ورد و فکر مشغول می‌شدند. فرهنگ اصیل و صحیح هورامان، به همین موارد ریشه‌دار بسته بود، و نه گونه‌ای از گردشگری نادرست که در آن، مسافرانِ ناآگاه به فرهنگ محل و مظاهر اسلامی و طریقتیِ مزار پیرشالیار، ضمن بی‌احترامی کردن به نمادهای این سرزمین و عدم رعایت حداقلی شئونات مورد انتظار، به تخریب چهرۀ مذهبی نماها و بناها و چله‌خانه، و از بین بردن منظر فرهنگی آن و نابود کردن درختان بعضاً چند صد ساله و سنگ قبرهای بسیار ارزشمند تاریخی می‌پردازند.

دقت در همین مصداق ـ یعنی وضعیت نابه‌سامان و اسف‌بار مزار پیرشالیار ـ کافی است تا ترویج‌دهندگان گردشگری دربارۀ عواقب آن بیشتر بیندیشند و مردم محلی و مسئولان دست‌اندرکار بومی، خود دست به اقدام زده و از چهرۀ تاریخی و مذهبی این مزار حفاظت کنند.

ادامه دارد ...